مناجات با خدا و عید فطر
ایمان ما دو نیـمـه شد ونان ما دو نـیم دست من و نـگــاه تو یا سیّـدالـکـریـم روحـم تمام زخـمـی و جـانم تمام درد یک امـشبـم بـبخـش به آرامش نسـیـم از شعله های روز قـیـامت رها شدیم افـتـاده ایم بـاز در این ورطـۀ جحـیـم چیزی بگو شبـیه سخـن گـفـتـن شبـان حکمی بده به سـادگی حکـمت حکـیـم ما راهیان کوی چپ و راست نیـستیم مـا راست آمـدیـم ســر راه مـسـتـقـیـم ما عـاشـقـان شـهـید تو هستــیم تا ابـد ما سالـکـان مـریـد تو بـودیم از قـدیـم برقی بگو وزان شود از سمت یا لطیف اشکی بگو فرو چکد از ابر یا کریــم ما را ببر به رویت لبخـند عیــد فـطر ما را بخوان به خلوت یا رب و یا عـظیم |